دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن
این مثل درباره ی کسی به کار می رود که: او را در مشکلی یا مخمصه ای قرار دهند به گونه ای که رهایی از آن غیر ممکن یا دشوار باشد.
اما ریشه ی این مثل:
می دانید گربه ، حیوانی ملوس است که در مغرب زمین حتی به صورت دست آموز آن را نگه می دارند ، اما در ایران بیشتر به صورت نیمه وحشی در خیابان ها و کوچه ها زندگی می کنند و از شکار موش و کبوتر و … و یا موجودی زباله ها تغذیه می نمایند.
همانطور که می دانید گربه حیوانی است که از هرجا به هرشکی به زمین پرتاپ شود با دست و پا به زمین می آید.
هنر دیگرش این است که طوری راه می رود که کسی صدای پایش را نمی شنود برای همین از هر فرصتی استفاده کرده در و پنجره ای را نیمه باز ببیند وارد شده ،مرغ یا گوشتی اگر بیابد می رباید.
و خدا نکند به خانه ای عادت کند چون در این صورت اهالی خانه را در تنگنا قرار می دهد.
افراد بی انصافی برای تنبیه گربه های دزد ، قیر را ذوب کرده در پوست گردو می ریختند و هر یک از چهار دست و پای او را در یک پوست گردویی پر از قیر می گذاشتند و اورا رها می کردند.
گربه دیگر نه می توانست راحت راه برود نه می توانست بی صدا به جایی برود!
منابع:
۱-(( پرتوی آملی ، مهدی ، ریشه های تاریخی امثال و حکم ، تهران ، انتشارات سنایی ، چاپ پهارم ، ۱۳۷۸ ، جلد اول و دوم.))
۲-((دکتر ذوالفغاری ، حسن ، داستان های امثال.))