ستارخان کیست؟

ستارخان کیست؟

ستارخان - قهرمان ملی

ستارخان کیست؟

ستارخان به عنوان قهرمانی ملی ایران و یکی از سرشناس‌ترین مبارزان انقلاب مشروطه در سراسر کشور شناخته می‌شود.

مدارس، خیابان‌ها، مناطق شهری و حتی رستوران‌ها به نام او نام‌گذاری شده‌اند که همه اینها به همراه افسانه‌های بلندهمتی او در حمایت از فقرا و افراد ناتوان او را به قهرمان ایده آل ملی تبدیل کرده است.

ستارخان نامی است که بیش از هر نام دیگری با انقلاب مشروطیت تناسب کلمه شده به گونه ای که خواص مردم ایران او را در ردیف سرداران بزرگ و رهبران نهضت به قلم می آورند، عوام او را با قوچ کور اوغلو و قاچاق نبی مقایسه می کنند و غربی ها او را پوگاچوف ایرانی می نامند.

ستارخان که مبارزه در تبریز را در دست داشت؛ جایی که انقلاب در دست افرادی بود که می‌دانستند آزادی را با آتش و آهن باید حفظ کرد و با ناله، گریه، اظهار مظلومیت کردن و حرف‌های پوچ زدن، نمی‌توان دشمن بدخواه را که سرتاپا غرق اسلحه بود از میان برد برای رسیدن به همین هدف هم بود که ستارخان از میان انبوهی، راه باز می‌کرد و تفنگ به دست و گیوه به پا با همراهان خود از میدان توپخانه می‌گذشت.

از این رو در زمانی که مشروطه‌خواهان تمام امیدها را از دست داده بودند و سیاهی استبداد، سراسر شهر را فراگرفته بود، مردی از میان برخاست؛

یک مرد باریک اندام بلندقد سیاه چهره از طبقه سوم یا به قول معروف اواسط‌الناس که کمترین معروفیتی نداشته و دوره عمرش را به کسب و کارهای کوچک گذرانده بود و از زمانی که ستاره آزادی در افق تبریز طلوع کرد، با یک ایمان راسخ و قلبی پاک، برای حفظ وطن و آزادی تفنگ بر دوش گرفته و در صف مجاهدین وارد شده بود.

بنابراین چنین اندیشه و تهوری سبب شد تا ستارخان به سردار ملی ایران تبدیل شود و نامش در دل تاریخ به یادگار بماند تا در دوره های مختلف و مکان و زمان های گوناگون صحبت از دلیری و استبدادستیزی او باشد و سخنش در میان مردم سینه به سینه و نسل به نسل باقی بماند و تا به امروز هم می بینیم که مردم زمزمه می کنند که من می‌خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید، من زیر بیرق بیگانه نروم.

شرح دلاوری های سردار ملی در رمان و داستان

یکی از رمان هایی که تاریخ مبارزه آزادی‌خواهانه مشروطیت به خصوص ستارخان را روایت می کند، کتاب تبریز مه آلود نوشته محمدسعید اردوبادی است؛ رمانی که  بازتاب زیست و مبارزه مردم رنج کشیده بوده و قهرمانان مثبت رمان و در صدر آنها ستارخان قهرمانانی فعال و کارساز هستند.

در این رمان نخستین بازتاب‌های قهرمان روایت، ستارخان قره‌داغی به زبان یک درشکه ران پیر، که اسمش نوروز است، در قصه منعکس می‌شود. در این رمان نویسنده  نقش نمادین قهرمانان را در تار و پود زیست و معیشت مردم خرده‌پا به مخاطبانش نشان می دهد،

به این ترتیب که در آن آمده است: درشکه‌ران‌مان نوروز ترانه‌ای را که درباره ستارخان سروده شده بود به آهنگی مخصوص می‌خواند و دخترها (۲ دختر روس مسافر به ایران) در زیر و بم ترانه شرقی جذب شده بودند: ستارخان‌ام، پسر حسن‌خان/ فرزند جوان انقلاب بزرگ/سلاح برگرفتم و از جان خود گذشتم/شربت جام انقلاب را نوشیدم/ هفت-هشت رفیق جوانمرد نیز یافتم/ بر اسب کهر سوارشده، به سنگر تاختم/ اردوها پراکندم و فوج‌ها آشفتم/ و تبریز را سراسر درنوردیدم/ امیرخیز، خیابان، لیل‌آباد سرخاب/ ششکلان، مارالان، شتربان، اهراب/ ستارخان پسر حسن‌خان گوید/ضرب شستم را تعریف می‌کند.

نویسنده بعدتر روایت می‌کند که تاثیر این ترانه‌های فولکلور و عواطف شورمندانه نهفته در آن، در میان مردم تاثیری شگفت انگیز داشت. به این ترتیب ستارخان تنها یک مرد قهرمان در دل مبارزات اجتماعی معرفی و تبیین نمی‌شود، بلکه فراتر از آن نقش مثال‌زدنی مردی را به خود می‌گیرد که گویی در سیما و جان و روح او جاذبه‌ای اسرارآمیز نهفته است تا به این ترتیب در این رمان ستارخان محور اصلی شود.

رمان دیگر درباره سردار ملی به عنوان ستارخان شناخته می شود؛ رمانی که نخستین‌بار در ۱۹۵۷ میلادی در باکو به چاپ رسید و ۶ سال بعد متن روسی‌اش با برگردان ک. گُرابونوا و از طرف بنگاه مطبوعاتی ساویتسکی پیساتل با شمارگان ۱۰۰ هزار نسخه در مسکو چاپ و منتشر شد.

ترجمه فارسی این اثر نخستین‌بار در ۱۳۵۷ خورشیدی به وسیله کیخسرو کشاورزی و در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسید و چاپ دوم آن با ترجمه غلام خاتون توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.

رمان ستّارخان یکی از بزرگ‌ترین آثار هنری عباس پناهی ماکوئی است که درباره انقلاب مشروطیت ایران آگاهی‌های بس گرانبهایی را به دست می‌دهد و مطالبی را درباره رهبری توانای این جنبش، سازمان رزمی و سرانجام درباره ستّارخان و همرزمانش بازگو می‌کند.

ستارخان

ستارخان در شعر

یکی دیگر از عرصه های هنری که ستارخان به صورت ملموسی در آن انعکاس پیدا کرده، شعر است. شعر همواره یکی از حوزه هایی بود که بازگوکننده مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و …

جامعه بوده و تا به امروز نیز این کارکرد خود را حفظ کرده است که داستان قهرمان های ملی نیز یکی از این جنبه ها بوده که در شعرها انعکاس دارد و ستارخان از همین نمونه هاست.

به گونه ای که از همان سال های نخست بعد از انقلاب مشروطه شرح دلاوری های این قهرمان ملی در شعرهای ترکی و فارسی بیان شده و تا به امروز هم ادامه دارد.

یکی از این شعرها  منظومه‌ حماسی ستارخان بوده که تا کنون در محافل علمی و ادبی ناشناخته مانده است. آفرینشگر این منظومه‌ حماسی، عاشیق حسین جوان است که داستان خود را با توصیف مظالم فئودال‌ها در آذربایجان و ستمگری‌ها و کشتارهای محمد علی شاه و مقاومت و شورش‌های پراکنده‌ مردم تبریز علیه وی شروع می‌شود.

در میان شورشیان، شخصی موسوم به ستارخان به سنگرهای مبارزان مردمی سر می‌زند و بارها با ساز و سخن، مردم را در مبارزه به اتحاد برای کسب آزادی دعوت می‌کند. او به محمد علی شاه قاجار پیغام می‌فرستد که:
انسان اولان وطنینی ساتماسین
تمیز قانین ناپاک قانا قاتماسین
ناموسون، غیرتین، عارین آتماسین
اؤزو اؤز یوردوندا پایدار اولسون

محمدعلی شاه از این پیغام خشمگین می‌شود و امر می‌کند که قشون دولتی مبارزان تبریز را سرکوب کند و در مقابل ستارخان به تبلیغ بیشتر در میان مبارزان می‌پردازد و می‌گوید:
آزادلیق یولوندا آخسادا قانیم
قورباندیر وطنه بو جسم و جانیم
باغیم دولسون شیرین بارا گئدیم من
باغیم دؤنسون شیرین باغا دؤنوم من

علاوه بر اینکه شعرهای زیادی به زبان ترکی در خصوص دلاوری های ستارخان سروده شده در زبان فارسی هم ستارخان به عنوان یک دلاور و وطن پرست شناخته می شود و همواره در شعر انعکاس داشته است که تعدادی از نمونه های آن در زیر آورده شده است.

رضا شیبانی اصل از شاعرانی بوده که در شعر خود شرح دلاوری های ستارخان را آورده و می سُراید:

از کوچه های تنگ تبریز

ستارخان برخیز

پرکن تفنگت را

خالی ست میدان از جوانمردی

برخیز تا از تو بیاموزند

رجاله های عصر نو میهن پرستی را

. . .

در ساغر ما باده تسلیم می ریزند

از خانه هامان پرچم ذلت می آویزند

ستارخان ستارخان سنگی بزن بر جام زهر

پایین بیاور بیرق تسلیم را از بام شر

یا اینکه هما ارژنگی چامه ستارخان سردار ملی را می سراید و در آن می گوید:

چندیست این شهر شجاعان در حصار است
ستارخان آن جان به کف فرزند ایران
چون مرد میدان گرم کار و کار زار است
باقر کنار  زبده یاران در خیابان
آمادۀ سربازی و دشمن  شکار است

. . .

ستارخان آن شیر میدان شهامت
از  خشم  می‌لرزد زسر تا پای  قامت

گوید: کنون پاسخ شنو ای باختیانف
زین گونه در گوشم مخوان زیبا فسانه
در من نمی‌گیرد فسون آب و دانه
این یاوه‌ها در گوش من همسان باد است
تا خون ایرانی بجوشد در رگ من
دشمن در این پیکار خوار و نامراد است
من آنچنان خواهم که هفت اقلیم  عالم
زیر لوای میهنم ایران در آیند
در زیر تاق آسمان روشن آن
یاران سرود شاد آزادی سرایند

در چشم من خاک وطن یعنی جهان – جان
ناموس و ایمان و شرف پاینده ایران

شعری که در آن به اشاره می کند

همچنین حامد عسکری از شاعران جوان کشور است که در غزلی بسیار زیبا آورده است:

با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه

عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه

بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟

با من تنها تر از ستارخان بی سپاه …

انعکاس دلاوری های ستارخان در فضای مجازی

به هر ترتیب ستارخان نمونه‌ای از یک شخصیت اسطوره‌ای است که تاثیر و کارکرد نمادین آن تا به امروز ماندگار بوده و خواهد بود.

امروز با توجه به شرایطی که وجود دارد و تهدیدهایی که موجود است ستارخان در میان توده مردم جایگاه ویژه ای پیدا کرده و به عنوان قهرمان ملی از او یاد می شود.

امروز فضای مجازی یکی از حوزه هایی است که به عنوان بازگوکننده علایق و سلیقه های توده ها شناخته می شود. در این فضا از ستارخان به عنوان قهرمانی ملی ایران و یکی از سرشناس‌ترین مبارزان انقلاب مشروطه در سراسر کشور یاد می‌شود و فضایی را در اینترنت تسخیر کرده و به بخشی از واقعیت های مجازی تبدیل شده است.

به گونه ای که سخنان و عکس هایی از او در این فضا رد و بدل می شود و حتی مدارس، خیابان‌ها، مناطق شهری و رستوران‌ها را به نام او نام‌گذاری می کنندکه همه اینها به همراه افسانه‌های بلندهمتی و همچنین شخصیت یک شیعه مخلص، او را به قهرمانی ایده آل برای توده‌ها تبدیل کرده است.

همچنین بخوانید: انشا درمورد صائب تبریزی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *