- دستهبندی نشده
- انشاء پایه هفتم
- انشا پاییز
- انشاء حیاط مدرسه
- انشا روزی را که دوست دارید تکرار شود
- انشا فردی با سپری به میدان جنگ رفت
- انشا روزی در فصل بهاران
- انشا محل زندگی ما
- انشا ایران
- انشا اسمان شب
- انشا کفش
- انشا ناخن
- انشا درد دندان
- انشا شخصی خانه به کرایه گرفته بود
- انشا بار کج به منزل نمی رسد
- انشا شخصی شتری گم کرد
- انشا در مورد تصویر ذهنی
- انشا در مورد خواب
- انشاء پایه هشتم
- انشا آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید
- انشا کلاغ خواست راه رفتن کبک
- انشا صدای وزش شدید باد
- انشا صدای قار قار کلاغ
- انشا طعم بستنی یخی
- انشا بوی سیر
- انشا طعم خورشت قورمه سبزی
- انشا برداشتن یک ظرف داغ
- انشا حمل یک قالب یخ بدون دستکش
- انشا حاکمی دو گوش ناشنوا داشت
- انشا برخاست از خواب در صبح روستا
- انشا برخاست از خواب در صبح شهر
- انشا زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
- انشا اگر معلم نگارش بودید
- انشا پروانه ای هستید در تاریکی شب
- انشا قطره بارانی هستید که از ابر چکیدید
- انشا روزگاری انوشیروان
- انشا مردکی را چشم درد خاست
- انشاء پایه نهم
- انشاء پایه دهم
- پیک نوروزی سال۹۶
- انشا عمومی
- انشا پایه هفتم
- انشا پایه هشتم
انشا گذر از رودخانه
کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم با موضوع گذر از رودخانه
انشا پایه نهم در مورد گذز از رودخانه
روزی با خانواده خود برای تفریح به یک پارک جنگلی رفتیم و پس از اینکه یک مکان مناسب برای استراحت یافتیم ، من و خواهرم به راه افتادیم تا با قدم زدن در آن مکان از ویژگی های آن مکان اطلاعاتی را بدست آوریم .
ما در آنجا درختان متنوعی را مشاهده کردیم که هر کدام دارای اندازه ها و شکل های مختلفی بودند و پس از چند دقیقه قدم زدن به قسمت باغ وحش رسیدیم که در آنجا هم توانستیم از خصوصیات بعضی حیوانات به طور کامل آگاه شویم . برای اینکه شخصی در آن مکان بود که همه اطلاعات موجودات آنجا را در اختیار ما قرار می داد .
پس از اینکه از باغ وحش بیرون رفتیم و از راهی دیگر خواستیم که پیش پدر و مادرمان برگردیم ، ما به رودخانه ای رسیدیم . من و خواهرم از روی پل ماهی های رودخانه را به یکدیگر نشان می دادیم و در کنار رود همزمان با آب رودخانه با هم بازی می کردیم .
و پس از اینکه به خوبی خودمان را خسته کردیم و از تفریح آن روزمان لذت بردیم ، راه افتادیم و من پس از تماشای رودخانه به خواهرم گفتم : حیف که امروز چقدر زود تمام شد درست عمر امروزمان مثل گذر رودخانه سریع به پیش رفت و هر چه که در امروز اتفاق افتاده است ، شاید بعدا هرگز اتفاق نیفتد … !
نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟ نظر بزارید ممنونم
این انشا اختصاصی بوده و کپی کردن در سایت های دیگر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد
انشاهای مرتبط :
خیلی خوب بود
ممنون